ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مدت زیادی گذشت تا حدی به یک آرامش نسبی برسم و کلی کار و درس تلنبار شده رو سر و سامانی بدم و الان دنبال پیج هایی برای رسیدن به ظاهرم باشم :)
توی این مدت امتحانات پایانترم تمام شد ، اسباب کشی به تبریز ! انجام شد ، کرونا هم گرفته شد.
و الان در حالی امیرحافظ خوابیده و ماشین لباسشویی داره آخرین لباس ها رو میشوره و مواد اسنک هم روی گاز در حال پخته شدنه دارم مینویسم و آهنگی از سهراب پاکزاد گوش میکنم و شله زردی رو که دیشب پخته بودم میخورم و هر از گاهی سرفه میکنم و از اینکه سرفه ها به اوج نمیرسد و خفه ام نمی کند خدا رو شکر میکنم.
تبریز را خیلی دوست دارم و اگر بخواهم از اینجا بروم قطعا انتخابم تهران است ، نه هیچ شهردیگری…و البته شاید مهاجرت از ایران … آرامشی که اینجا دارم را هیچ کجا نداشتم، با اینکه در طول این یک ماه اول همسرم و بعد خودم و امیروالا و بعدش مادرم و بعدترش امیرحافظ کرونا گرفتیم و حدود دو هفته است که یا مریضم یا مریض داری میکنم و یک چیزایی در درون حالم خیلی خوب است .
باشد که بیشتر بنویسم و بیشتر خودم باشم :)