یادداشت های یک مادر دانشجو

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک مادر دانشجو

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

اولین قدم

اوضاع هنوز اونقدر خوب نشده که بنویسم. چی شد که به اینجا رسیدم؟! 

حس نا امیدی، خستگی و تنهایی ... یه حسی شبیه به وقتی کتاب تماما مخصوص عباس معروفی رو میخونی یا تاریکی ِ کتاب بوف کور!

شاید از روزی که ننوشتم حال روحی ام بدتر هم شده باشه و هر روز نگاهم به تقویمه که روز بعدی مشاوره ام کیه.

مامان بد اخلاقی شدم که حتما روزی یک بار بچه ها رو دعوا میکنم.

همسر بی حوصله ایی شدم که در برابر حرفهای همسرم تهش یه اوهوم میگم.

یه زن کم خلق که وقتی از خونه ام دور میشم اضطراب میگیرم.

یه دختری که حتی دیگه گل و کتاب و کافه هم نتونه حالش رو خوب کنه.

نباید اینطوری می شد.

یک روزی از دچار شدن به روزمرگی می ترسیدم و امروز از افسردگی.

دیروز از تهران بر میگشتیم.

تو جاده به خودم قول دادم بنویسم.

هر روز بنویسم.

در برابر قول هایی که شنیدم خودم باید خوش قول باشم.

کسی به جز خودم سرسختانه نمیجنگه تا حالم رو خوب کنم.

مشاور بهم گفت

رابطه کمال گرایی بر نمیداره. حتی رابطه با همسر!

نظرات 4 + ارسال نظر
لیمو یکشنبه 28 مرداد 1403 ساعت 16:23

چه تصمیم خوبی!
اتفاقا همیشه حسم نسبت به نوشته هاتون، همون نوشتار استاد معروفی بود که با قند اتفاقات قشنگ و توصیفات دلچسب نرم و لطیفش میکردین. یه جورایی انگار همیشه همه چیز سیاه بود اما گربه لب پنجره یا خنده ی بچه موقع بازی رنگ میداد بهش.

چقدر همیشه قشنگ می نویسی لیمو
حتی موقع کامنت گذاشتن هم فوق العاده ایی

نسترن یکشنبه 28 مرداد 1403 ساعت 08:04 http://second-house.blogfa.com/

سلام خانم مهندس
خوش برگشتی عزیزم....
کمالگرایی....چیزی که بیچاره م کرده.... حتی دیروز هم دکتر بهم گفت ....

سلام عزیزم
ممنونم
دلم واست تنگ شده بود
تو کل تایم مشاوره هام دکتر فقط میگفت بازم سایه کمال گرایی!!

پری شنبه 27 مرداد 1403 ساعت 12:43

عزیزم سلام
چقدر خوشحال شدم دوباره ه نوشتی
با ناامیدی وبلاگتو چک کردم و دیدم نکنه ی تازه‌گذاشتین
عزیزم درکت میکنم، منم بچه دار شدم؛ خیلی‌خیلی سخته، دیگه چه برسه به شما که ۲تا بچه دارین، با اطمینان میگم همه چیز درست میشه چون شما خیلی متفاوتی از آدمای عادی اطرافت؛ یکم زمان میخواد، همون کافه که‌همیشه دوست داشتی برو، آروم آروم درست میشه حالت عزیزم...مثل همیشه صبور باش مامان مهربون

سلام عزیزدلم
چقدر خوشحال شدم واست پری جان
مبارکت باشه عزیزم
ان شا الله با قدم پر خیر و برکتش نور و عشق به خونتون سرازیر بشه
یه خواهش خواهرانه
لطفا هر طور شده دوره ی پدر و مادر حرفه ایی درنا شریفی رو بخر
اگه هزینه اش زیاد بود منتظر تخفیف هاش باش
ولی حتما حتما بخر

مریم شنبه 27 مرداد 1403 ساعت 02:43

سلام
خوشحالم که دوباره می نویسید ..
پسرها خوبن؟ الان مشغول پایان نامه اید؟

سلام عزیزم
ممنونم
بله دارم می نویسم هر چند کار تجربی امون هنوز تموم نشده

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.