ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یکی از آرزوهام رفتن به کنسرت رستاک ِ! همه ی ما وقتی نوجوان بودیم یکسری علایق توی وجودمون داشتیم که در حد عشق و آرزو بود. کم کم که بزرگ شدیم خیلی چیزها برایمان رنگ باخت و لذت بردن از همه ی اتفاقات برایمان سخت شد. آرزو داشتن بی معنی شد. یک روزهایی از ذوق دوچرخه ی دست دومی که از دایی ام خریده بودیم تا صبح خواب چرخ سواری میدیدم و هر روز صبح زود بابام را بیدار میکردم که بریم پارک چرخ سواری. حالا این دوچرخه ی دوست داشتنی من بعد از تقریباً 10 سال خاک خوردن توی انبار خانه ی بابام دوباره پیشم برگشته. تعمیرش کردیم و من دوباره مثل همان روزها ذوق دارم که زودتر چرخ سواری کنم. رستاک را هم دوست دارم برایم مثل آرزو باشد نمیخواهم عکس ها و کلیپ ها یش رو ببینم صدا و شعرهاش برای خیال پردازی کافیِ دیدن تصویر همه چیز رو واقعی میکنه و من دوست ندارم واقعی بشه.و جالب ترش اینکه زادروز تولدمون درست یکیه با اختلاف چند سال . بعد از گذر سالها داره توی شهرهای مختلف کنسرت میذاره و من بی صبرانه منتظر کنسرتش توی شهر خودمونم و ذوق دارم...
خیلی نیاز به یک سفر به خصوص دریای شمال دارم ولی راستش اصلاً از لحاظ مالی توانایی اش را نداریم و با وجود والا هم نمیشود هرجایی رفت و باید هتل و جای خوب رفت... خیلی با خودم کلنجار رفتم و به این نتیجه رسیدم که مسافرت را فراموش کنم و روی زبان خواندن بیش تمرکز کنم. اصلاً منطقی نیست با وجود این همه قرض باز هم قرض کنیم و مسافرت بریم.به دلم صابون زده ام به جای سفر کنسرت رستاک میرویم :)
خیلی برای تولد والا جانم ذوق و برنامه دارم و چقدر همه چیز گرون ....
آخ راست گفتی خان مهندس،چقدر آرزوهای دوران کودکی قشنگ و هیجان انگیز بودن،اگه حتی بهشون نمیرسیدیم اصلا نا امید نمیشدیمو سریع یه آرزو و هدف دیگه جاش میذاشتیم(حداقل من که اینطوری بودم)اما حالا چی...

ای جان امیروالا کی تولدشه؟
کاش میشد بازم بچه بشیم
آخر این هفته