ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دیشب همسرم و شوهر خواهرم رفتن مشهد، برای مراسم پدر شوهر خواهر بزرگه ، برای همین من و پسرم رفتیم خونه ی خواهرم و شب خوابیدیم، پسرم از صبح کمی بیقرار بود و بی خواب ، شب هم تا صبح چندبار حالش بهم خورد و احساس خفگی بهش دست میداد.
برای اولین بار دیشب توی خواب پسرم دمر شد و از حدود ساعت ٤ تا صبح روی شکم خوابید.البته بیشتر از دوهفته است که می چرخه و دمر میشه ولی توی خواب نه!
صبح که بیدار شد حجم زیادی شیر بالا اورد و ظهر بود که حس کردم تب داره، و تبش مدام داره زیاد میشه، تبشو گرفتم ٣٨.٥ بود، آشوب شدم و یک لحظه هم نمی تونستم توی خونه بمونم، راه افتادیم که برم خونمون دفترچه بردارم و برم دکتر، توی راه خوابش برد، تبش اومد پایین و وقتی بیدار شد حالش خیلی خوب بود، به جز سرفه هایی که دلم ریش میشد با هر بار که پسرم سرفه میکرد،٥ شنبه بود و دکتر خودش نبود،دو دل بودم که برم کلینیک یا نه ! عموماً دکتر های کیلینک تجویز های خوبی ندارن و با اینکه میدونستم پول اضافه دارم میدم ولی رفتیم کلینیک، دکتر معاینه کرد و گفت علایم یک ویروس عفونیه ، دارو داد ، ولی شکر خدا حال پسرم خیلی بهتر بود. الان هم کنار من خوابیده و صدای نفس هاش دلم رو می لرزونه ، روی دست چپش خوابیده ، دلم میخواد تا صبح نازش کنم، ببوسمش و بو کنمش.
+جای همسرم خالیه و بی نهایت دلتنگشم، روزهایی که نیست بهمون خیلی سخت میگذره ، خدا رو شکر که دارمتون