یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

روزهای آبی ِ پاییزی

این روزها شدیداً درگیر تمرین مسابقه هستم و گاهی نا امید ِ نا امید می شوم و گاهی امیدوار... به هیچ چیزی به جز موفقیت فکر نمی کنم. تلاشم هنوز به اندازه ی دلخواهم نرسیده باوجود اینکه روزی حداقل 6-7 ساعت در حال تمرین هستم.  فقط یک هفته فرصت دارم .

دیروز سوالی در ذهنم پیش آمد ، خانم های خانه دار واقعاً چه طور حوصله یشان در خانه سر نمی رود ؟ من از وقتی ازدواج کردم سال اولش درگیر لیسانس بودم ، سال دومش خواندن برای ارشدو رفتن به کانون قلم چی برای پشتیبانی (که عجب جای بدی بود  برای کسی که وجدان کار کردن داشت ) و سال سوم قبولی در دانشگاه و درگیر مسابقه و انجام کارهای هنری برای فروش . آن وقت بازهم احساس می کنم از حداکثر توانم استفاده نمی کنم و باید فعال تر باشم (البته این نارضایتی همیشگی من از خودم برای بهتر بودن اصلاً خوب نیست)

عادت های خوبی این روزها پیدا کرده ایم . مصرف چایی ام را به حداقل رسانده ام ( 1-2 لیوان در روز) به جایش روزی 2-3 لیوان شیر میخورم . غذایم را تقریباً نصف کرده ام و حالا می فهمم که چقدر پرخوری می کردم . شب ها ساعت 10 خواب هستیم و صبح ها ساعت 5:30بیدار  . خیلی احساس بهتری دارم اگر پیاده روی و یوگا هم اضافه شود کولاک کرده ام .

پ.ن : بی نهایت ظهر های پاییز را دوست دارم ، وقتی آفتاب تا نیمه ی اتاقم میرسد و مدام زیر ابر قایم می شود و دوباره سرک می کشد و اتاق من نورش کم و زیاد میشود. من عاشق پاییزم :)

+ عکس مربوط به شام این شب های ماست . تصمیم گرفتم موقع شام همه ی چراغ ها را خاموش کنم تا حتی برای 30 دقیقه هم که شده در ساعت اوج مصرف من سهمی داشته باشم در کاهش مصرف برق و ته ذهنم هنوز دغدغه ی آلودگی نوری را برای زمین دارم .البته قبول دارم اینقدر این روزها آب و هوا و همه چیز آلوده است که دیگر کسی به آلودگی نوری فکر نمی کند . دوست داشتید شما هم این کار را انجام بدین ، البته همراهی طرف مقابل خیلی مهم است .  اوایل شوهرم کلافه وسط شام چراغ ها را روشن می کرد و میگفت :" من این طوری نمی فهمم چی دارم میخورم."

گلچهره مپرس آن نغمه سرا از تو چرا جدا شد

گلچهره مپرس پروانه ی تو بی تو کجا رها شد

مپرس مپرس

فریدون مشیری-خواننده مسلم رسولی

+اگر دوست داشتید کانال princejan@  را دنبال کنید من از آهنگ هایش لذت می برم(البته کمی همی سیاسی شاید ) . دوست داشتم شما را هم در لذت هایم شریک کنم. شما هم اگر کانال خوبی می شناسید معرفی کنید :)

نظرات 3 + ارسال نظر
نگین دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت 14:45

ینی ارزومه منم ساعت خوابمو مثه تو تغییر بدم:دی اگه توانایی من برای رسیدن به نهایت موفقیت از بین یک تا صد طبقه بندی بشه من میگم توی مرحله ی پنجاهم و مصف این عدم رسیدن به موفقیت کامل به خاطر ساعت بد خوابمه:دی که همیشه صبحا تا نیمه هاش خوابم:/ اگرم به زور بیدار شم اینقد کسل و خوابالودم که هیچ کار مفیدی نمیتونم انجام بدم:دی

نیم ساعت نیم ساعت هر روز زودتر بیدار شو تا شب ها خودت غش کنی، بعد از یه مدت هم عادت می کنی
به قول دکتر حلت وقتی ٢١ روز یه کاری رو تمرین کنید اون کار میشه بخشی از وجودتون.

سلام.
خوبی؟

خیلی خوبه که ساعت ده می خوابی. من اصلا شبا خوابم نمی بره. همش به سقف نگاه می کنم و فکرررررررررررررررررررررررررررررررررصبح ها هم زود بیدار می شما.

من که عااااشق تاریکی ام و اگه به من باشه هیچ نوری تو خونه یافت نمیشه

سلام، مرسی عزیزم
من هم درست همین طور بودم شبها تا 2 خوابم نمی برد اما وقتی صبح ها خودمو مجبور کردم 5-6 بیدار بشم شب ها ساعت ١٠ که میشه خوابم

فرانک پنج‌شنبه 29 مهر 1395 ساعت 14:11

عزیززززم این نور واقعاا خیلی کم نیییست؟؟
با همسرت موافقمااا ننیفهمه چی میخوره عامووو
یه لامپ کوچولو روشن کن نه ایطووری گناه دارهه
فردایی پس فردایی اگه تو تاریکی ندید و چنگال زد رو انگشتت نگی چراا :)))


من حرفی برای گفتن ندارم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.