یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

اندروید جان

25 شهریور

مثل عادت همیشگی بر میگردم سراغ خاطرات این ماه از سال، شهریور ٦ سال پیش عزم رفتن به دانشگاه و خرید یک گوشی داشتم . و چه عجیب که قصه با کمی تغییرات ٦ سال بعد در همان ماه و روزها تکرارمیشود. درست بعد از ٦ سال دوباره به همدان میروم اما اینبار نه برای تحصیل برای انصراف و گرفتن مدراک برای ثبت نام در دانشگاهی که به خاطر بعد مسافت هیچ وقت توی گزینه هام نبود . ٦ سال پیش با ٢ میلیون و ٥٠٠ هزار توم یک آیپد به جای گوشی  خریدم و کلی کیفور از داشتنش بودم ، و الان با نزدیک (کمتر از) ٢٠ برابر همان پول میخواهم یک گوشی بخرم .

۸ مهر

بالاخره تحقیقات انجام شد و دو شب پیش گوشی خریدم، دوست داشتم آیفون بخرم (به خاطر سخت افزار خوبش ) ولی چون هم همسرم آیفون داشت و هم خودم آیپد توی خیلی از اپلیکیشن ها به مشکل می‌خوردیم. بعد از ۱۱ سال گوشی خریدن میخواستم یه چیز درست و درمون بخرم یعنی s22 . کلی بالا پایین کردم ، دیدم نمیتونم ۴۵ میلیون بدم یه گوشی  ، اونم سامسونگ که خاطره ی خوبی ندارم ازش، البته که پولمون هم به طور کامل جور نبود و توی مضیقه قرار می‌گرفتیم. از طرفی من دوست دارم گوشی فقط برای گوشی باشه ، یعنی برای عکاسی دوربین دارم برای کارهای دیگه هم تبلت. شاید هم به قول خواهرم باید به روز بشم ... خلاصه که یه گوشی میان رده سامسونگ یعنی A73 خریدم. هر چند هنوز همه چیز قطعه و کارایی خاصی نداره ولی همون اول کار دوربینش توی ذوقم زده. ۴ تا دوربین داره ولی عکس ها به شدت بی کیفته. البته شاید من هنوز تنظیماتش رو درست بلد نباشم.ولی واسم جالب بود که بعد از ۱۰ سال که دوباره سامسونگ خریدم چقدر پیشرفت کرده و خیلی اندروید شبیه IOS شده، این پیشرفت اصلا توی سیستم IOS دیده نمیشه. بیشتر الان شبیه اصحاب کهف ام نسبت به اندروید.

به امیروالا میگم گوشیمو ندیدی؟ میگه بهش زنگ بزن خب. میگم با چی زنگ بزنم ؟ میگه با همون گوشی داغونه ات.