یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

دانشگاه دهه هشتادی ها

برای اولین بار یه شاگرد پسر دارم که مجازی بهش تدریس میکنم، امسال کنکور داره و کلی مشکل توی زندگیشون دارن. (توی پست های قبلی نوشتم، شاگرد مشترک من و همسرم هست )، چند روزیه مامانش بیمارستان بستری شده و قراره حالا حالا ها هم بیمارستان بستری باشه ، چرا ؟ نمیدونم ! این پسر بیش از حد درون گرا  و ساکته و کار کردن باهاش خیلی سخته، یک بار کلی باهاش حرف زدم و در نهایت گفتم نمیدونم من شناختی روی پسرها ندارم یا تو بیش از حد درونگرایی ، بعد از نطق چند دقیقه ایی من فقط گفت :نمیدونم والا ! برای همین ادامه دادن باهاش خیلی انگیزه میخواد و هر بار میگم ولش کنم خودش هم باید یکم تلاش کنه یک طرفه نمیشه من اینقدر انرژی میذارم ، ولی بعد دوباره پرانرژی تر باهاش شروع میکنم.

کلاسم با نگین هم خیلی خوب داره پیش میره و از این بابت کلی انرژی میگیرم برای ادامه و همیشه گوشه ی ذهنم هست که خدا من رو خیلی دوست داره که دوستهای به این خوبی بهم هدیه داده حتی اگه اون اروپا باشه و من ایران میتونم کلی باهاش حرف بزنم و اون هم سخاوتمندانه کمکم کنه (نگین هم از قاعده ی شنونده های پرحرفی های من مستثنی نیست :)) امروز آخر کلاس شدیدا احساس نیاز به یک لیوان آب میکردم، و نمیدونم چرا یکهو شروع میکنم به بی وقفه حرف زدن   ) 

درسهای دانشگاهم خیلی سنگینه ٢٠ واحد تخصصی که واسم نمره هاشون خیلی مهمه .از توی یکی از گروه ها  ی دانشگاه یه پسر بهم پیام داد که شما فلانی رو میشناسی و ... میخواست سر حرف رو بازکنه برای دوستی و من خیلی دلم میخواست بهش بگم بچه من حداقل ١٠ سال از تو بزرگترم ولی راستش روم نشد  :)) و به جاش گفتم متاهلم ، اونم کلی عذر خواهی کرد و رفت . توی یکی از گروه ها پسرها داشتن باهم حرف میزدن و خیلی هم بی ادبانه اصلا انگار نه انگار که توی این گروه دختر هم هست ، ولی بعد که یادم می افتاد از کنار بعضی دخترها که رد میشدم چه کلماتی میشنیدم واسم پذیرفتنش یکم راحتتر میشد و این نسل چه دختر و چه پسر این مدلی شدن و چقدر واقعا تفاوت نسل ها فاحشه و من کماکان دارم تلاش میکنم خودم رو یه دهه هشتادی نشون بدم ،  مثلا خیلی کم سنم :))

وقتی مجرد بودم و درگیر مسولیت چه مالی چه معنوی زندگی نبودم خیلی راحت هر درسی رو که با درس یا استادش مشکل داشتم حذف میکردم و خیلی دغدغه ی این رو نداشتم که معدلم بالا بشه تا تخفیف شهریه بگیرم و زودتر درسم تموم بشه ، ولی الان واقعا نمیتونم بچه هایی که ترمی ٣ میلیون دارن شهریه میدن و حتی سر کلاس مجازی هم یک در میون میان و اعتقاد دارن که مجازی شدن دانشگاه ضربه ی بزرگی به پسرهای دانشگاه بود ، رو نمیتونم درک کنم! بعد من برای ترمی ١/٥ میلیون کلاس زبان امیروالا که مربی اش native بود کلی بالا پایین کردم و دیدم از پس هزینه اش برنمیام!