یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

این سوسک های لعنتی

http://s9.picofile.com/file/8342996200/tea_and_heater.jpeg

همه ی ما زندگی های پر از فراز و فرود داریم ، روزهای تعطیلات هفته ی پیش روز های  خوبی واسم بود ، با اینکه رفته بودیم شهر همسرم و سه روز اونجا بودیم و بازهم قضایای تکراری و ناراحت کننده ی خانواده اش به خصوص مادر شوهر ولی با این حال بهم خوش گذشت چون به پسرم خیلی خوش گذشت ، با پسر عموهاش مدام در حال بازی و خنده بود و این برای خوشبخت بودن من کافی بود. ولی از شنبه از لحاظ روحی کمی گرفته شدم و با شیب توی سرازیری افتادم ، بعد از چند روز خونه نبودن دوباره خواب پسرم حسابی بهم ریخته و برای تنظیم کردنش باید صبوری میکردم ، امروز دوبار بردمش بیرون تا بخوابه و خدا رو شکر فعلاً تایم شب خوابیدنش درست شد و از ١ به ١١ برگشت .این چند روز هم خونه ی مامانم بودم و وقتی به خونه ی کوچیک خودمون فکر میکنم دلم میخواد همین جا بمونم !

مادرانه نوشت : یه مسئله ی خیلی مهمی هست که اکثر مادرو پدر های قدیمی اصلاً بهش اهمیت نمیدادن یا حتی میشه گفت خیلی هم نیازی نبود بهش اهمیت بدن ولی با توجه به شرایط فعلی جامعه و وضعیت شبکه های اینترنتی و در دسترس بودن همه چیز واقعاً نیازه که پدر و مادرها شدیداً آگاه بشن  و متاسفانه دولت  هیچ برنامه یی برای این آگاه سازی نداره و فقط باید خود مادر و پدر ها دلسوز باشن و دنبال کسب اطلاعات باشن ، خدا رو شکر همایش ها و کتاب و برنامه های زیادی در این مورد هست  و فقط باید مطالعه کنیم تا تربیت درست در این زمینه رو یادبگیریم . قاطعانه  میتونم بگم تربیت درست  جنسی  فرزند تمام  زندگی فرزند رو میسازه ، یک خاطره تلخ و آزر دهنده از روابط نادرست ، اعتیاد به انجام رفتارهای اشتباه جنسی  میتونه روزهای خیلی سیاهی رو برای فرزندمون بسازه ، حتی میتونه یکسری بیمارهایی روحی از جمله وسواس و ... در پی داشته باشه .این روزها خیلی فکرم درگیره این موضوعه که  چطور میتونم آموزش درستی توی این زمینه داشته باشم و با توجه به مسایلی که تا حالا ازش آگاه شدم فکر میکنم نیازه از الان مطالعه روی این موضوع داشته باشم، هر چند ممکنه حتی کمی هم دیر باشه، برنامه حال خوب روزهای دوشنبه خیلی جالب و جامع در این زمینه صحبت میکنه.

+تقریباً نزدیک یک هفته است خونه نبودم و امروز وقتی به خونه برگشتم سعی کردم مدام انرژی مثبت بدم که چقدر این خونه رو دوست دارم و توش احساس آرامش دارم ، چایی با عطر هل و دارچین دم کردم زبان خوندم، با پسرم کلی بازی کردیم، شام درست کردم ، توی بارون باهم رفتیم شیر و تخم مرغ خریدیم ( چون همسرم ماموریتِ و امشب آخر شب بر میگرده ) ولی  ... چراغها روخاموش کردم و رفتم پسرمو خوابوندم وقتی برگشتم سینک ظرفشویی پر از سوسک بود و از تمام ظرف ها سوسک بالا می رفت ، و من فقط گریه کردم ...