یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

اردیبهشت

میگه مامان اون خانمه رو دیدی؟

از ذهنم میگذره که خدایا چی میخواد بگه ؟ چطوری یه جواب خوب بدم ؟

میگم کدوم خانمه؟

همون که ماسک صورتی داشت

باخودم فکر میکنم خداروشکر ما، ماهواره نداریم میگم 

یادم نمیاد

میگه همون که رفتیم لباس خریدیم

یادم میاد میگم

آهان خب؟

میگه شلوارش پاره بود

یه لبخند احمقانه میزنم و میزارم جمله اش بدون توضیحی خبری باقی بمونه.

همیشه برای واکسن زدن استرس دارم و دلم میخواد میشد هیچ وقت انجام ندم، هربار هم که موقع واکسن زدن میرسید باخودم میگفتم واکسن زدن از  این مریضی های سختی که یارا  گرفت بدتر نیست. ولی باز هم یه استرس بزرگه واسم. از پاییز یارا اونقدر مریض شد که همه ی واکسن هاش حداقل یک ماه دیر تر زده شد . و بالاخره واکسن ۱۸ ماهگی هم زده شد و من برای سالها راحت شدم و البته که چند ماه آینده واکسن ۶ سالگی والا پیش رو دارم. 

خاطرات مربوط به سال ۹۸ رو که والا هم سن الان یارا بوده رو میخونم. همیشه تصورم این بوده که والا نسبت به سن اش عقب تر بوده و یارا جلوتر ، ولی وقتی میخونم میبینم تفاوت چندانی باهم ندارن . ولی خودم خیلی عوض شدم ... خیلی بی حوصله و بی توجه به بچه ها شدم، یکم وسواسی شدم  ،خیلی وقت کم میارم  ،کم خواب و پر مشغله ، یکم نا امید و بی انگیزه و یکم غمگین ... همه ی اینها نشونه های مثبتی نیست. 

دیروز یه کالباس مارتادلا ۴۰٪ مرغ خریدم واسه گربه ی حیاطمون، یکم خورد و دیگه نخورد ... باخودم فکر کردم اینا چی میتونن باشن گربه هم نمیخوره!

به خودم نهیب میخوره که بیشتر خودم باشم ، کمتر به تمیز بودن خونه گیر بدم ، با حوصله تر با بچه ها بیشتر بازی کنم ، رقص و ورزش کار هر روز باشه . فکر میکنم بیشتر باید برای خودم و بچه ها وقت بزارم تا کارهای خونه ،  خودم بیشتر بهشون نیاز دارم . 

اریبهشت ماه قشنگی هاست ، پس من هم باید با طبیعت پیش برم ... 

نظرات 4 + ارسال نظر
لیمو سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1402 ساعت 19:10 https://lemonn.blogsky.com/

سلام خانم مهندس جان
نمیدونم چرا بلاگ اسکای پیام بروزرسانی وبلاگتون رو نداده بود، ببخشید که دیر اومدم.
+فکر کنم بخاطر ادویه کالباس باشه، نه؟ بگید که همینطوره.

سلام عزیزم
تو که با معرفترینی دوستم
بزار فکر کنیم به خاطر ادویه اشه نه گوشتش

لیلی دوشنبه 4 اردیبهشت 1402 ساعت 08:40 http://Leiligermany.blogsky.com

مادری وقتی برای دوتا بچه میشه تمرکز و دقت میاد پایین چون ذهن دائم باید وضعیت دو نفر رو پایش کنه برای همین جزئیات محو میشن.
چقدر سخته توجیه حرکات و لباس پوشیدن دیگران برای بچه

دقیقا همینطوره
فقط مادر دوتا بچه میتونه اینقدر خوب آنالیز کنه
- خیلی سخته

زهرا یکشنبه 3 اردیبهشت 1402 ساعت 00:58

خیلی خوبه که نسبت به محیط اطراف و حیوانات بی توجه نباشیم ولی خوب یکمی هم باید دقت کنیم که هر چیزی به حیوانات و پرنده ها ندیم مثلا سوسیس و کالباس چون ادویه و بخصوص سیر دارند برای گربه ها اصلا خوب نیست

سلام دوست من
چه جالب نمیدونستم سیر برای گربه ها خوب نیست
تو ذهنم این بود که این گربه ها ولگرد هستن و هر چیزی رو میخورن
ممنون که گفتی

فاضله شنبه 2 اردیبهشت 1402 ساعت 19:28 http://golneveshteshgh.blogsky.com

تصمیم خوبیه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.