یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

دندون لق رو باید کشید

هفته ی پیش بعد از یک سال کابوس و فکر بالاخره رفتم و دندون عقل و اضافاتش رو کشیدم، خیلی ترس داشتم، چون دندون شماره ٩ هم داشتم که نزدیک سینوس ام بود و در صورت کوچک ترین اشتباهی توی جراحی ممکن بود حسابی دستم بند بشه، ولی دکتر من فوق العاده است و دوتا دندون پایین عقلم رو هم ٣ سال پیش همین دکتر جراحی کرد و خلاصه که خیلی راحت شدم و فقط یه دندون عقل دیگه مونده که اونم ٢ تاست و جراحی اش سخته و گذاشتم واسه بعد از عید.

نمیدونم به خاطر جراحی و خونریزیه یا ... از دیروز سرم خیلی سنگینه و گاهاً گیج میره و اصلا کارایی خوبی ندارم و گیج و گنگ ام، الان هم واقعاً نمی دونستم چی کار بکنم اومدم بنویسم شاید نوشتن ذهنم رو خالی کنه، احساس میکنم اونقدر فکر توی سرم جمع شده که مغزم میخواد بترکه...

اووووف ...

ولی من همیشه سعی میکنم مثبت باشم، پس چشمهامو باز وبسته میکنم، سرمو تکون میدم و اوووو... میشم یه نفر مثبت 

ما دوباره کنسرت رستاک دعوتیم ، به دعوت خودم :)) ، به نظرم کنسرت آخر سال جزو واجباته ، پارسال کنسرت هوروش بند خیلی خوب بود هر وقت هم آهنگ هاش رو گوش میکنم برای من یاد آور حس و حال دم عیده، و واقعاً ذوق زده منتظر پس فردا هستم.

امروز خواهرم اومده بود و بچه ها رو برده بود خانه بازی و من به خیال اینکه امیروالا حسابی خسته شده منتظر بودم هر لحظه بخوابه ولی تا ساعت ٦ بیدار بود و توی فروشگاه بودیم که توی بغل شوهرم خوابش برد، خواهرم وقتی برگشته بود میگفت واییی چقدر پسر تو انرژی میبره ، داغون شدم ، ولی از نظر خودم امیروالا پسر ماهیه ، فقط اگه بعضی شب ها واسه خوابش بیشتر همکاری کنه عالی میشه، مثلا دیشب پروسه خوابوندش ١:٤٠ طول کشید ، جلوی بخاری نشسه بود و باذوق دست میزد به شعله و بخاری و میگفت دود ...امروز اصلا توانایی صبوری برای خوابوندن امیروالا رو نداشتم، برای همین ساعت ١٢ خودش خوابش برد، نمیدونم اینکه با حوصله سر شب بخوابونمش بهتره یا اینکه بذارم هر وقت خودش خسته شد بخوابه !

گیجی اول کار که گفتم روی زبان خوندن هم خیلی تاثیر گذاشته و واقعا لغات توی ذهم نمیره ولی من کماکان پرقدرت تلاش میکنم.

ایشالله از هفته ی آینده که بخیه های دندونم رو هم کشیده باشم خونه تکونی شروع میشه، فعلا که اینگار ما اینجا با سوسک هاش موندگاریم