یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

خوب باشیم

یکی از دوستهام که کانادا بود میگفت اینجا مردم خیلی مهربونی دارن و به راحتی ازهم تعریف میکنن، برعکس ما که زورمون میاد حتی اگه از چیزی هم  خوشمون اومده باشه نمیگیم.

امشب خونه ی دختر دایی ام دعوت بودیم، از هر چیزی که خوشم میومد به راحتی میگفتم و این شد که خیلی سریع هم بازخوردشو دیدم، دختر دایی ام میگفت لباس های امیروالا همیشه قشنگه ... و من کلی انرژی گرفتم از اینکه توی این زمینه که واسم مهم هم بود موفق بودم.

#از همدیگه تعریف کنیم و کیف کنیم