یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

شروع دوباره

با خودم قرار گذاشتم به حال و هوای وب لاگ نویسی برگردم با یک عالمه انرژی. 

امروز رفتم برای گلاب به رویتان دستشویی یمان یکسری خرید در راستای خوشگلیزاسیون انجام دادم، همسرم همراهی کرد و اقدام به نصبشان نمود اما طبق معمول همیشه کار به دلیل نقص فنی نیمه ماند (کمبود امکانات) و الان ما یک دستشویی داریم که همه چیزش نصفه نصب شده ، مثل اینکه زلزله آمده باشد.

فروشگاهی که امروز با خواهرم رفتیم یه فروشگاه بزرگ پلاسکو بود و پر از چیزهای هیجان انگیز ، دلم میخواست همه چیزش را بخرم اما به خاطر اصراف واین داستان ها خیلی جلوی خودم را گرفتم و واجبات را خریدم.

از اول این هفته دوباره به زندگی و خوشی هایش برگشتم و کلی کار و نقشه برای اوضاع خانه دارم.میخواهم چشم هایم را باز کنم و در پاییز غرق شوم.

پ.ن : هوش برتر حذف شدم، تا مرحله ی آخر نفر اول بودم ولی مرحله ی آخر سوم شدم ولی از خودم راضی بودم فقط ناراحت بودم که حالا که همسرم کنارم بود دوست داشتم با بردنم خوشحالش کنم ولی نشد ...