یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

کمی هم از کار



توتانه : چند روز پیش از سر کار که برمیگشتیم به پیشنهاد من رفتیم سراغ توتستان شهر. هر چند هر دویمان خسته بودیم و همسرم هم روزه بود ولی بعد از دوسال عزممان جزم شد که بروم ببینم اینقدر حرف توتستان است چه خبر است. 2-3 دقیقه جاده خاکی بود و بعد توتستان بزرگی که عمر درخت های توتش خیلی کم بودند. کمی توت چیدیم و از گرما سریع سوار ماشین شدیم و برگشتیم.

پیتزانه : چند روزی بود هردویمان حوس پیتزا کرده بودیم و اصلاً میلمان به این پیتزاهای بی کیفیت و پر ضرر بیرون نمیکشید. برای همین بالاخره دیشب دست به کار کالباس درست کردن شدیم و افطار پیتزای جانانه ایی میل کردیم.(تصمیم داشتم عکس پست ام عکس پیتزای دیشب باشد که گفتم شاید در ماه رمضان کار درستی نباشد)

کارانه : همیشه فکر میکردم محیط کاری مردانه سالم تر از محیط کاری زنانه است و از این داستان های خاله زنک بازی خبری نیست . ولی روز به روز برایم خووب جا می افتد که کار کردن در محیط زنانه خیلی آرام تر است.(تجربه ی هر دو را دارم ) مثلاً همین دیروز مدیر کارخانه برای شکراب کردن رابطه ی همسرم با نیروهایش sms  ایی به همسرم داد که فلانی را بفرست برای آموزش CMM ، اگر کسی سررشته داشته باشد میداند که CMM  عجب رشته ی به درد بخوری است و هرجایی فرصت آموزشش نیست. خب قطعاً اگر کسی باید آموزش میدید همسرم به عنوان سرپرست بخش بود. بعد مدیر کارخانه SMS را به فلانی هم نشان داده بود که ببین ما خواستیم تو بیایی حالا ببین میگذارد یا نه! بعد یکسری راهکارهایی را با همسرم انتخاب کردیم و به فلانی زنگ زدیم ، فلانی هم خودش را زده بود به آن راه ! CMM؟ من ؟  و این آقای مدیر کارخانه از آن آدمهای ... است که از کارشناس یک بخش شروع کرده و به مدیریت رسیده ، و مدیریت اش ، مدیریت فحش است. و دو روز پیش هم سر اشتباه یکی از کارگران که باعث شده بود همسرم اشتباه را بفهمد و گزارش کند کارگر را تهدید به اخراج کرده بود!! صرفاً به خاطر اینکه همسرم را زیر دین بگذارد که به خاطر گزارش تو این فرد از نان خوردن افتاد. همسرم خیلی تلاش کرد که هم وظیفه ی خودش را درست انجام بدهد و هم بهانه دست مدیرکارخانه ندهد. ولی مدیر کار خودش را کرد و دیروز این کارگر بیچاره تا بعد از ظهر پشت در کارخانه بود تا راهش بدهند!!! واقعاً نمیدانم وجدانشان کجا رفته؟ مرد بیچاره برای حقوق 800-900هزار تومانی که همیشه هم سه ماه تاخیر در دریافت دارد با دوتا بچه ، باید هر فحش و تحقیری را بشنود و ببیند و دم نزند!البته همسرم دیروز با مدیریت یک بخش دیگر که بسیار مرد شریفی است صحبت کرد و متقاعدش کرد این اشتباه ممکن است از هرکسی سربزند و این کارگر بهترین قسمت خودش است بگذارید برگردد .  و خلاصه که از این دست ماجراها زیاد است. و اوج خاله زنک بازی به جایی میرسد که یک آقایی هم اتاق ما هست و با نیم وجب قد و لهجه ی شدید مدام در حال فیلم دانلود کردن و تخمه خوردن و چرت زدن است. و منتظر یک فرصت است که ما نباشیم و به همان آقای فلانی فوق الذکر بگوید که همسرم پشت سرش چه چیزهایی گفته ، این کار را کرد و خلاصه تا می تواند خبر چینی کند . حالا همه ی این اخبار از کجا میرسد، خودش باز میشود خبرچینی یک نفر دیگر. خلاصه ی کلام که محیط کاملاً صنعتی و مرادانه ایی که من دیدم شدیداً مسموم و افتضاح است.

توضیح نوشت : دلیل تلاش افراد کارخانه برای برهم زدن رابطه ی همسرم و آقای فلانی برمیگردد به 2 سال پیش که همسرم وارد این کارخانه شد و روی روابط اشتباه آقای فلانی و کارخانه خط کشید و همه را مجبور به درست کار کردن ، کرد. و با وجود سابقه ی کمتر در این کارخانه و سن کمتر شد سرپرست بخش . 

این که می بینید ماشین های ایرانی یکی درمیان خوب در میاید به خاطر این است بازرس ها یکی درمیان درست بازرسی میکنند و کارخانه جات هم که اصلاً کیفیت برایشان مهم نیست فقط به دنبال کمیت و پول بیشتر هستند.


نظرات 2 + ارسال نظر
نگین سه‌شنبه 16 خرداد 1396 ساعت 17:17

دقیقا این حرفیه که من همیشه میزنم
نه تنها محیط کاری مردانه! بلکه جمع های مردانه هم همینطوره
یادمه همیشه خاله زنک بازی های کلاس دانشگاه از سمت آقایون کلاس شروع میشد!
یا وقتی دور هم جمع می شدیم این پسرا بودن که زیر آب همو میزدن!
همیشه میگفتم اسم ما خانوما بد در رفته :دی

زیر آب زدن از همه اش شدید تره واقعاً
والا :))

x پنج‌شنبه 11 خرداد 1396 ساعت 03:38 http://malakiti.blogfa.com

حقیقت فکر نمی کردم مردا هم اهل این صحبت ها باشن ... متاسف شدم

متاسفانه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.