یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

دموکراسی

دیروز بعد از کلی بالا و پایین کردن و کلنجار های درونی ساعت 5 بالاخره راهی حوزه انتخاباتی برای  رای دادن شدم. هر چقدر با خودم فکر کردم به نتیجه ایی برای اصلاح طلب بودن یا اصول گرا بودنم نرسیدم  چون  از جبهه های افراطی مثل این دو جبهه هم هیچ خوشم نمی آید . ولی خوب میدانم اگر سید حسن خمینی تایید شده بود حتماً یکی از رای های من بود.  با خودم فکر کردم چه بهتر نماینده هایی از هر دو جبهه داشته باشیم که دنبال مچ گرفتن از هم باشند و خیلی نتوانند باهم هماهنگ شوند برای دزدیدن سرمایه ی کشورم. همسرم حرف خیلی خوبی زد گفت :"من فقط به یک دلیل رای میدم . دلیلم هم قطعاً موافقت با وضعیت فعلی کشورم نیست، دلم نمیخواد کشورم مثل سوریه شود و دست داعش به خاک کشورم برسد و همین آرامش نسبی را هم که داریم از دست بدهیم." متاسفانه وضعیت کشورمان  بحران سختی را درحال تجربه کردن است  و نمیتوانیم فقط دولتمردان رو مقصر بدونیم ، وقتی هر کسی به هر نحوی تلاش میکند سر بقیه رو کلاه بگذارد و دزدی کند چه انتظاری میشود داشت از کسی که مملکت را  اداره میکند و دستش برای دزدی خیلی باز است. وقتی با همسرم میرویم پاپ کرن بخریم و از فروشنده قیمت میپرسیم و قیمت هر کیلو اش را 10 تومان میگوید و بعد صندوق دار کیلویی 11 تومان حساب می کند و  مغازه ی سر کوچه ی ما  کیلویی 8/5 می فروشد خوب اسمش را چیز دیگری میتوان گذاشت ؟ خوب این آقای بقال اگر رییس  فروشگاه بشود اگر رییس یک کارخانه بشود اگر رییس یک مملکت بشود اوضاع زندگی ما چه فاجعه ایی میشود ؟ از این  آقای بقال ها هم در  کشورمان زیاد است. فقط تمام باور و تلاشم حفظ ارزشهای خودم هست و انتقال این ارزش ها به فرزندانم .  اعتقاد دارم من میتوانم از نسل خودم یک کشور  را درست بسازم.

برای مجلس خبرگان فقط به 2 نفر رای دادم یکی شان اصلاح طلب و یکی شان اوصول گرا . من اصلاً نمیتوانم درک کنم کسی که مثلاً متولد 1318 هست چطوری می تواند کاندید شود ؟در آستانه ی 80 سالگی آدم به جز افکار حک شده در ذهنش چیز دیگری را هم میتواند بفهمد؟!

 همسر خواهرم از اینکه خواهرم میخواهد رای بدهد شدیدا ً عصبانی شد وبحث شدیدی بینشان برای این حق انتخاب شده بود . مادر و پدرم با نگاهی تاسف بار به همسر خواهرم که رای نمیدهد نگاه میکنن .یک نفر میگوید خاک بر سر کسی که رای بدهد . یک نفر میگوید خدا لعنت کند کسی را که رای ندهد . احترام و دموکراسی بین خودمان کجا میرود ؟  باید احترام گذاشتن به عقاید یک دیگر را یاد بگیریم. باید یاد بگیریم.