یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

آویشن جان ؟!

http://s8.picofile.com/file/8339221550/%D8%AF%D9%85_%D9%86%D9%88%D8%B4_%D8%A2%D9%88%DB%8C%D8%B4%D9%86.jpeg

باخودم فکر میکنم چی واقعاً باعث میشه که من از گذر عمرم راضی باشم ؟ درس خوندن، کار کردن، خونه ی مرتب ، ظاهر آراسته، همسر خوب بودن ، مادر خوب بودن ... همه ی این ها مسلماً هست ولی واقعاً اون چیزی که باعث میشه از خودم راضی باشم یه تربیت درسته، این که پسر من یک فرد موثر و موفق و بافرهنگ باشه، این واقعاً منتهای آرزوی منه...

فکر مهاجرت توی لحظه لحظه های زندگی ام پر رنگ و پر رنگ تر میشه و بهم انگیزه تلاش و خوب بودن میده، فکر اینکه قراره از اینجا برم باعث میشه خیلی چیزها و حرفها و ناراحتی ها واسم مهم نباشه ، تمام تمرکزم روی زبان خوندنه .

بنده یک عدد مادر خواب آلود که بی خواب شده و پسرش ساعت ٤ صبح نشسته بود روی تخت و دست میزد ، هستم ،در حالی که گلو درد و آبریزش خسته ام کرده آویشن دم کردم و از ساعت ٧ که امیروالا خوابید مشغول زبان خوندن شدم.

یک هفته ایی هست به خاطر پا درد نتونستم ورزش کنم . تصمیم داشتم برم دکتر که خوب شد ولی حالا دوباره شروع کرده. نمیدونم یعنی مربوط به ورزش هاست؟

عکس نوشت: فکر نکنید چیز مهمی نوشتم که سانسور کرده باشم فقط اونقدر بد خط بود که ترجیح دادم مات باشه :) بوک مارک رو همسرم واسم از رنگی رنگی خریده و خودم رنگش کردم البته ناقصه هنوز. دیروز همسرم یه بسته رنگی رنگی واسم خریده بود به پاس تشکر از همه ی زحمت هام. خدایا هزار بار شکر.

تیتر نوشت : شما هم مثل من دیگه به حد تهوع رسیدین از بس یه جان میزارن دنبال کلمات ؟ اوایل فقط همسر جان بود الان همه چیز جان شده !!! مثل همین آویشن میتونه آویش جان باشه !!

   


یکی از رفتارهای بامزه ی امیروالا وقتیه که میخواد کار خطرناکی انجام بده ، مثلاً امشب میخواست از روی میز سنجاق برداره که من متوجه شدم و فقط نگاهش کردم اونم تا فهمید سریع سنجاق ها رو پرت کرد روی زمین که یعنی اصلاً نمیخواسته کاری بکنه، یا  مثلاً  امروز رفته بود سراغ گلدون مامانم و گل ها رو پر پر میکرد وقتی من دیدم با صدای بلند صداش کردم اون هم دومتر خودشو چهاردست و پا پرت کرد عقب و دیگه سمت گل ها نرفت، نمیدونم این خوبه یا بد ، ولی وقتی فرار میکنه خیلی صحنه ی بامزیه و اصلاً نمی تونیم جلوی خنده امون رو بگیریم چون امیروالا با یه پا چهاردست و پا میره و تقریبا می پره به حای چهار دست و پا :))

یک هفته ایی هست که روز ها فقط ٢-٣ وعده به امیروالا شیر میدم ، اینطوری غذا خوردن و خوابش هم بهتر شده ، فقط هنوز راهکاری برای کم کردن شیر شبانه ندارم، تصمیم دارم تا ١٥ ماهگی تلاش کنم بدون اینکه بهش شیر بدم بخوابونمش که البته یک بار در روز که میخوابه دقیقاً توی بغلم میخوابه.

نظرات 2 + ارسال نظر
نگین جمعه 20 مهر 1397 ساعت 08:23

سلااام
واای دقیقا
یا مثلا کلمه ای مثل آقامون! یا جاری جانم !‌اینقدر تو ادبیات مردم استفاده میشه که واقعا اعصابمو خورد میکنه :))

برا پا دردم اگه عضلات پاته که فک نکنم مسپله ای باشه. چون ورزش میکنی حتما خوب گرم نمیکنه و بعد ورزش خوب سرد نمیکنی بدنتو ( منظورم همون حرکات کششی و آرومیه که قبل و بعد ورزش باید انجام بدی) ولی اگه مثلا زانوته یا مفاصلته ممکنه به خاطر این باشه که حرکات ورزشی و درست انجام نمیدی و به خودت صدمه میزنی

چون مثلا من عضلات ران پام ضعیفه و باعث شده به خاطر همین همیشه زانو درد داشته باشم ( اینو دکتر بهم گفته) بعد دکتر بهم گف حتما باید بری فیزیوتراپی یا عضلات پاتو با ورزشهای مخصوص تقویت کنی اگر نه یهو شروع به ورزش سنگین کنی با پات مثه اسپینینگ زانوت اسیب میبینه. اینو گفتم که بگم حتما اگه ورزش سنگین میکنه قبلش یه دکتر ارتوپد بورو یا هم تحت نظر یه متخصص درست حسابی ورزش کن ( درست حسابی منظورم اینایی که تو باشگاها هستن نیست!‌چون اکثرشون بلد نیستن واقعا و بارها شنیدم صدمات بدی با تمریناتشون به بدن مردم زدن)
من خودم به همین خاطر اینجا که ورزش میکنم فقط ورزشای هوازی میرم که میدونم رو مفاصل و استخونا فشار مستقیم نمیاره و در کنارش از یه دختری تو اینستاگرام که دکترای تربیت بدنی داره و خیلی وارده به کارش برنامه ورزشی تو خونه گرفتم و تغذیه.
بهش گفتم مثلا زانوم مشکل داره و عضلات پام ضعیفه و کلا بدنم ضعیفه و اطلاعاتمو کامل گرفت و بهم ورزش داد. به نظرم تو هم میتونی ازش برا خودت برنامه بگیری حتی اگه باشگاه میری برنامه مختص باشگاه بهت میده. هزینشم با رژیم ۱۵۰ هست بدون رژیم صد.
راستش من هنوز ورزشاشو انجام ندادم( چون فرصت نمیکنم و به جاش میرم یوگا) ولی ورزشاشو که دیدم واقعا حساب شده برنامه داده بود. از طرفی رژیمی که همکارش که متخصص تغذیس بهم داد و تو یه هفته انجام دادم هم دور شکمم لاغر شده و هم وزنم همون قدری که خواستم کم. جالبه رژیمش بیشتر از این که مثلا غذاتو کم کنه رژیم سالم خوردنه!‌ همش سبزیجات و گوشت و نوشیدنی های مفیده و تو رژیم من اصلا گشنم نمیشه و خیلی احساس شادابی بیشتری میکنم.

سلام نگین جانم
پس حس مشترکه :))
فکر میکنم مربوط به یک باری باشه که پام یک جورایی پیچ خورد، چون گرم و سرد کردن رو خوب انجام میدم ، منم ورزش های هوازی رو بیشتر دوست دارم
خیلی کار خوبی می کنی آفرین به روحیه ی فوق العاده ی همیشگی ات
ممنون از راهنمایی های همیشه کاملت نگین مهربونم

پری پنج‌شنبه 19 مهر 1397 ساعت 16:50

جدا شما چیکار میکنی که با بچه کوچولو بخ کار خونه و پختو پزو ورزشو بچه داری میرسی؟راهکاراتونو میشه به منم بگین خانم مهندس جان؟

چشم توی پست جدیدم چیزایی که در مورد زندگیم ممکنه به دردتون بخوره رو میگم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.