یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

آدم هایی که انسان نیستند ...

این روزها برای من اصلاً روزهای خوبی نیست. مدام فکرم درگیره و حتی وقت هایی که برای یک لحظه فراموشم میشه و میخندم سریع لبخندم پاک میشه و یادم می افته به اتفاقات این 3 ماه گذشته.

بابام   2 ماهی هست که خونه معامله کردند. در اصل قبل از عید خونه ی خودشون رو زیر قیمت فروختن و چند هفته بعد یک خونه ی باب دلشون معامله کردند. از جایی که صاحب خونه خیلی بد قولی کرد و امروز فردا کردن واسه ی معامله و نیومدن و این داستان ها وقتی از بنگاه زنگ زدن که همه چی درست شده و بیاین برای معامله و بابای من رو تحت فشار گذاشتن که الان تا گیرشون اوردیم معامله کنید  بابای من زیاد به بند های قرار داد توجه نکردند و امضا کردند. وحالا که یک ماه از موعد تحویل خونه گذشته معلوم شده که چون قیمت خونه بالا رفته فروشنده میخواد معامله رو بهم بزنه. و از جایی که با بنگاه هم زد و بند دارن و حسابی کارکشته این جور کارها هستند توی قرارداد همه چیز علیه ما است و از اون جایی که توی حساب بابای من برای یکی از چک هاش سرتاریخ پول نبوده برگ برنده دست اونهاست. همه توافقات هم لفظی بوده اینکه فروشنده به بابام فرصت داده و امثالهم ولی توی مبایعه نامه حسابی سفت کاری شده که وقت دادن معنی نداره و فروشنده اگه چک پاس نشه میتونه قرارداد رو بهم بزنه و 150 میلیون خسارت بگیره. خلاصه که این روزها واقعاً شب و روز نداریم و با اینکه وانمود میکنیم همه چیز رو سپردیم به خدا و مال دنیا یک روز میاد و یک روز میره ولی هممون از درون داریم خودمونو میخوریم . این روزها همه اش این جمله توی سرم می چرخه :" چطور بابا دقت نکرد؟ چطور بهشون اعتماد کرد؟" البته دقیقاً همین کار رو هم دارن با یکی دیگه از واحد ها انجام میدن.بنگاه داره گفته فروشنده میخواد معامله ی شما دو نفر رو فسخ کنه ولی من نمیذارم نگران نباشید. این در حالیه که همون اول این آقای بنگاه گفته بود خونه وام داره و بابای من هم روی همین وام حساب کرده بود ولی موعدش که رسید گفتن فروشنده وامش رو نمیده و همین باعث شد که بابای من سر موقع پولش جور نشه. و خیلی دروغ هایی که هربار به بابام میگفت . مثل اینکه گفته بودن شیرآلات آلمانیه ولی ایرانی بود ، گفتن اپن جزیره میشه ولی اصلاً اپن هم نشد ،کاشی ها اسپانیاییه ولی ایرانی بود و .... این بنگاه توی محله ی ما معروفه از بدی و هرکی میفهمید بابا میخواد از این بنگاه خونه بخره میگفت خیلی مراقب باشه خیلی آدم های ناجوری هستند. ولی بابای من خیلی مثبته و همه رو مثبت میبینه ولی حالا به همه ی ما اثبات شد...خلاصه اینکه توی برزخ بدی افتادیم. تکلیف رو هم معلوم نمی کنن که میخوان چی کار کنن و هربار که بابام میره سراغشون میگن صبر کن. از مشاور دادگستری پرسیدیم و گفتن حق با اونهاست چون سر موعد پول تو حسابت نبوده و برو دعا کن اصل پولتو بهت بدن. از یه وکیل پرسیدیم گفته چون چک ات برگشت نخورده حق با توا که اون ها به وقت خونه رو تحویل نمیدن. خلاصه که خیلی شرایط سختیه ... اول میخواستم نوشته ام رو خصوصی کنم ولی گفتم شاید کسی سرشته ایی داشته باشه و بتونه کمک کنه و شاید نوشته ام کمک کسی کنه که حواسش بیشتر جمع بشه . این روزها فقط باید جایی رو امضا کرد که اولاً با دقت خونده باشی و دوماً بتونی بهش عمل کنی به حرف مردم اعتماد کردن اشتباه بزرگیه. بابام قبول داره که تقصیر خودشه همه ی اتفاقات ولی هنوز باورمون نمیشه آدم هایی باشند که اینقدر نامرد باشند. طرف فقط یکی از واحد هاش رو 2 میلیارد و خورده ایی فروخته حالا باز طمع داره به این افزایش قیمت ها... دعا کنید گره کار این روزهای ما هم باز بشه...

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 24 خرداد 1397 ساعت 15:45

ینی داخل قرارداد اومده که فروشنده میتونه قیمت رو ببره بالا ؟ اگر نیومده که اصلا حق چنین کاری رو نداره و قیمت همون قیمت روز معامله هست. ولی اگر اومده چنین چیزی فکر نمیکنم بشه کاری کرد در این مورد...
در مورد قول و قرارهایی هم که داده شده هیچ شاهدی اونجا نبوده ؟ هیچ اس ام اسی رد و بدل نشده ؟ اگر مدرکی باشه مثه شاهد یا اس ام اس یا هرچی شاید بشه کاری کرد اما اگر نیست فکر نمیکنم بشه کاری کرد...

خیلی واقعا مهمه که قرارداد کامل خونده شه. حتی به نظرم قرارداد رو قبل امضا باید میدادید به یه نفر که رشتشه یا یه مشاور املاک دیگه میدادین بخونه.

ولی به نظرم حتما برا این جریان وکیل بگیرید. شاید نشه خونه رو گرفت ولی حداقل شاید بتونه پولای قبلی رو که دادید پس بگیره... اینجور که گفتی اینا خیلی ادمای کارکشته این تو دغل بازی!‌ حتما حتما وکیل بگیرید. اونم یه وکیل خوب

میتونی متن قراردادو برام بفرستی ؟ ببینم شاید بتونم گپی توش پیدا کنم که بشه یه کاری کرد براتون.

نه نیومده میخواد بابام رو خسته کنه تا بابام مجبور بشه یه چیزی بذاره روش
شاهد که خود بنگاه ست که از فروشنده بدتره ، اس ام اس هم نه :(
آره حتماً بابام دنبال وکیل ان
فدات بشم مهربون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.