یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

داستان زندگی ما آدم ها


http://s8.picofile.com/file/8324879384/Baradaram_Khosro_Poster.jpg

چند روزه امیر خیلی شیطنت میکنه و تازگی ها یاد گرفته جیغ های خیلی بلند میزنه، برای همین اکثراً باهم درگیریم، روزها بعد از یک ساعت تلاش برای خواباندن ناموفقش ، سرشو از زیر پتو درمیاره و با موهای سیخ سیخ و چشم هایی که شیطنت ازشون می باره زل میزنه بهم و میخنده، خنده ایی که حکایت به ریش من خندیدنِ .دیشب ساعت ٩/٥ خوابید و من از خوشحالی پر از انرژی بودم، ظرفهام رو شستم و آشپزخونه رو جمع جور کردم، با همسرم فیلم * دیدیم و ساعت ١٢ زبان رو شروع کردم، که صدای گریه امیر ندا میداد زهی خیال باطل. به امید اینکه میخوابه بهش شیر دادم و راه بردمش  ولی نیمه بیدار بود و کم کم داشت هشیاریشو به دست می اورد ساعت حدود یک بود که دیگه کامل بیدار شد و اینقدر شیرین کاری میکرد که من و باباش رو بیدار کنه ،فقط با چشمهای نیمه باز نگاهش میکردم و میخندیدم، امیر هم به محض اینکه حرکتی از هرکدوممون احساس میکرد به سمتمون می چرخید و با دست و پا میزد توی صورتمون تا بیدارمون  کنه.الان هم امیر به بغل و چایی** خورون دارم روزانه امو می نویسم.

* شبکه نمایش دیشب فیلم برادرم خسرو رو گذاشته بود . ماهم دلتنگ فیلم و سینما نشستیم دیدیم، بیخیال یک عالمه کاری که داشتیم .چون الان با وجود امیر واقعاً سینما رفتن محاله ، چون خونه ی مامانم هم نمیتونم بذارمش ، کمی شیطنت هاش زیاد شده.فیلم رو دوست داشتم خیلی ، هنگامه قاضیانی و شهاب حسینی بازیگرهایی هستند که من خیلی بازیشون رو دوست دارم.شاید یکی از دلایلی که خیلی دوسش داشتم بازیگرهاش بود، ولی فیلم نامه و بازی ها هم عالی بودن.به قول همسرم ما آدم ها یه خسرو توی وجودمون داریم که نمیگداریم خودشو نشون بده، ولی خیلی از رفتارهایی که اون میکنه یه وقتایی ماهم دلمون میخواد بکنیم ولی خودمون رو کنترل میکنیم.

** دکتر بهم گفت به خاطر امیرکاکائو جات نخورم، منم کلاً شکلات ، قهوه ، کاپوچینو و حتی چایی رو حذف کردم، حذف چایی البته غیر ممکنه، ولی به سه روز یک بار کاهشش دادم، به جاش چایی سیب ، چایی سفید و ... رو جایگزین کردم.من نوشیدنی گرم نخورم حتی توی تابستون حالم بد میشه :))

پ.ن: برخی از مکالمات خانواده همسرم پیرامون پسرم :

در ٣-٤ ماهگی : 

-چقد آرومه ، اصلاً صداش درنمیاد، اصلاً بلده گریه کنه ؟

- این که همه اش خوابه ، کی بیداره پس؟

-بچه به این میگن ها اینقد اروم بچه های ما چین !پدر مارو در اوردن، خوش به حالتون.

در ٧-٨ ماهگی:

- باز نخوابید؟

-ای بابا چقد نا آرومه این بچه 

-تو که این کارا رو بلد نبودی، جیغ بزنی دوست نداریم ها

خواهش میکنم یاد بگیریم انقد اظهار نظر نکنیم  و بفهمیم بچه ها رشد میکنن و توی هر سنی یک رفتار خاصی دارن ، نه زیاد تعریف کنیم که حال طرف رو بهم بزنیم نه غر بزنیم که روی اعصابشون راه بریم.

نظرات 2 + ارسال نظر
پری یکشنبه 9 اردیبهشت 1397 ساعت 17:29

وسوسه شدم منم این فیلمو ببینم،تقریبا هیچ خانمی رو نمیشناسم که از شهاب حسینی خوشش نیاد
و واقعا چقد جملات آخر نوشتتون دلچسب بود،این چیزا که گفتیو اگه رعایت کنیم دنیا گلستون میشه
+منم عاشق چایی ام،وبلاگ شما رو همیشه با لیوان چایی بدست میخونم،بزن قدددش

البته فیلم یکم درام بود ، از اونهایی که حالت بعد از فیلم عوض میشه و ناراحتی
+ وای چشمام قلب شد

پری یکشنبه 9 اردیبهشت 1397 ساعت 17:24

وای خانم مهندس چه کیفی کردم بعد از چند روز اومدم تو وبلاگتون 4تا پست جدید بود
لطفا همیشه تندو تند پست بذارید،ما بخونیم،کیف کنیم

به روی چشم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.