یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

آرامش

وقتی  پسرم در حال غرولنده و کم کم ناله های تنهایی اش میشه گریه و من بدو بدو دستهامو میشورم و میرم توی اتاق و بغلش میکنم و پسرکم دو دست تپل و کوچولوش رو باز میکنه و خودشو توی آغوشم جا میکنه و سرش رو روی شونه ام  میزاره و آروم میگیره ، دلم میخواد کل دنیا متوقف بشه و تا ابد پسرمو توی آغوشم نگه دارم و از آرامشش لبریز بشم.و اگه بعدش هم مشغول خوردن پرسروصدای دستش بشه که من مدهوشم :))

نظرات 2 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 28 دی 1396 ساعت 09:03

الهیییی
خوشحالم ک خوشحالی فاطمهه
و اینکه ایشالا همیشه سالم و سلامت باشیددد همتون:ط

ممنون عزیزدلم

دانیال سه‌شنبه 26 دی 1396 ساعت 00:22 http://d.blogsky.com/

خدا ببخشه پسر گلت را

ممنون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.