یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

کلاس آموزشی

دیروز یک دوره آموزشی کاری برای گروه بازرسین برگزار میشد که همسرم به مدیرش گفت اگر امکان داشته باشه من هم توی دوره قبل از شروع کار باشم، که خدا رو شکر موافقت شد ،شب قبل از کلاس با همسرم رفتیم مانتو خریدم،انقدر همه چیز گرون بود که مانتو شلوار اداری ٢٤٥ هزار تومن به نظرم مناسب بود،بعد از اون هم رفتیم فروشگاه و لوازم پذیرایی برای کلاس رو خریدیم، صبحانه و میان وعده،چون برگزاری کلاس از صفر تا صد با همسرم بود، منم مدیر برنامه ریزی همسرجان بودم:)) کلاس ١٨ نفره من بود و من ویک نفر دیگه کل خانم های کلاس بودیم، قبل از کلاس خیلی استرس داشتم با سه چهار نفری از همکارهای همسرم  از قبل آشنایی داشتم اما توی جو کاری بودن استرس زا بود، البته کل استرسم وقتی رفتیم فرودگاه دنبال  استاد و سوار ماشین ما شد و همسرم من رو معرفی کرد برطرف شد. من جدید ترین عضو و  حتی کوچک ترین عضو بودم. کلاس از صبح ساعت ٩ بود تا حدود ٦ ، واقعاً خسته کننده بود ولی اگر میگیرن سراغم نمیومد حالم خیلی بهتر بود،  در کل قبل از شروع کارم این کلاس هم از لحاظ روانی هم از لحاظ اطلاعات خودم و روابطم خیلی تاثیر مثبت داشت.

در حال حاضر هم منتظر حکمم هستم تا انشالله کارم رو از این هفته شروع کنم.

نظرات 2 + ارسال نظر
بانو میم سه‌شنبه 22 فروردین 1396 ساعت 08:05

وااای هووورااا
مبارکه شروع به کارت ❤❤❤

ممنون عزیزم

majid یکشنبه 20 فروردین 1396 ساعت 20:23 http://poshe.ir

چه جالب و خووب

برا چی تو وب مینویسی ؟
خیلی جالبه خاطراتت برام و اینکه داری تو وب مینویسی جالب تر
و اینکه شاید یهو پاک بشه

ممنون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.