یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

ارتشی های عجیب غریب

چند وقت پیش حلیم پخته بودم و برای خانم صاحبخانه هم بردم.تنها بود و اصرار کرد بمانم. دلش از شوهرش شدیداً پربود و از دعواهای اخیرشان گفت. و مدام حرص میخورد و از بحث های بینشان که از نظر من خنده دار بودن میگفت ، ولی بین گلایه هایش یکی از درد دل هایش واقعاً غیر قابل درک بود. میگفت به خاطر اینکه پارسال بخاری دیوار را خراب کرده ، بخاری را آورده گذاشته وسط حال و یک سر لوله اش را گذاشته در تشت آب !! من واقعاً ترسیدم از این کار خطرناک که یک سرهنگ بازنشسته ی نیروهوایی انجام میدهد، به خانم صاحب خانه با ترس گفتم این کار خیلی خطرناک است ممکن است خدایی نکرده باعث گاز گرفتگی شود. اما خانم صاحب خانه از این کار ناراحت نبود ، از اینکه بخاری را وسط حال گذاشته ناراحت بود !میگفت حداقل میگذاشت یک گوشه اشکالی نداشت !!

خلاصه که اصلاً خانواده ی غیرقابل هضمی هستند. از دیروز هم نصاب آورده اند بالا رادیاتور نصب می کنند ، فقط به خاطر اینکه رنگ دیوارخراب نشود!!

وقتی آقای نصاب دریل را به کف زمین فشار میدهد موهای تنم سیخ میشود و یاد مطب دندان پزشکی می افتم . صدای سرسام آورش از صبح تا همین حالا روی مخم بود، نمیدانم سردردم هم به خاطر این صداست یا دوباره میگیرن ام دل تنگ باهم بودن شده ، بعد تصورش را بکنید همسر من از راه که آمد یکراست رفت خوابید آن هم در این سروصدا.

نظرات 3 + ارسال نظر
x چهارشنبه 24 آذر 1395 ساعت 22:04

در و تخته جورن :))

محمد سه‌شنبه 23 آذر 1395 ساعت 23:04

سلام
امروز با وبلاگ تون اشنا شدم و از دیدن یه وبلاگ خوب خوشحال شدم
اینکه فهمیدم باهاتون همشهری هم هستم بیشتر خوشحالم کرد
از الان بدونید که من خواننده ی دائمی تون هستم و خواهم بود
روزتون خوش

سلام، ممنون، از شما

بانومیم دوشنبه 22 آذر 1395 ساعت 23:06 http://banoo-mim.blog.ir

وااااای چه خطرناااااک
:)))) ولی این وسط حال گذاشتنه که گفته عااالی بووود :)))))
مردها همشون حس ندارن :)))) خیلی راااحت و خوبن عصن

آره واقعاً

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.