یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

فرهنگ درست بسازیم

امروز صبح برنامه ی آقای رشید پور را حین دانلود کردن براش های فتوشاپ نگاه می کردم. بعد از فاجعه ی ناراحت کننده ی برخورد قطار سمنان و تبریز (که هنوز هم به خاطرش بغض دارم) به خبر دیگری که برایم تاسف بار بود رسید. اینکه ایران در طول یک روز به اندازه ی کل اتحادیه ی اروپا گاز مصرف میکند. خوب این واقعاً فاجعه است و نشان دهنده ی فرهنگ بسیار پایین ما ایرانی ها در مصرف این انرژی است. یادم هست چند سال پیش ویولت در وبلاگش خاطرات سفرش به فرانسه را نوشته بود :" در هتل من که هتل نسبت خوبی است اتاقم شدیداً سرد است ولی در عوضش پتوهایش حسابی گرم است." و یادم می آید وقتی یک بار با همسرم در مورد همین معقوله صحبت میکردیم همسرم گفت یک جمله ایی بر همین مضموم در کتاب علوممان داشتیم و دقیقاً در ذهنم مانده که معلوم علوم مان این جمله را که خواند گفت :" این مضخرف ترین جمله ایی است که من در طول عمرم شنیدم ، یعنی بخاری روشن نکنی و به جایش لباس های گرم بپوشی ." خب این معلم برخلاف خیلی از معلم های زحمت کش یک معلم بی فکر است که فرهنگ یک کشور را با تربیت اشتباه دانش آموزان به باد میدهد.

+به نظر من خانه هایی که پکیج  هستند یکی از لذت های زندگی را از دست میدهند آن هم روشن کردن بخاری است. اصلاً بخاری که نباشد پاییز و زمستان معنی ندارد. باید بچسبی به بخاری و بسوزی تا پاییز زمستان شود.

+ خانه ی 200 متریمان را با یک بخاری گرم میکنیم . درِ اتاق کارمان را بسته ایم و تبدیل شده به یخچال و پشت پنجره ی اتاق خوابمان را هم با کیسه فریز هایی که دور نینداختیم ، بستیم .در خانه هم هر دویمان بافتنی گرم میپوشیم با جوراب حوله ایی . شب ها هم پتویمان به قدری گرم است که اگر سرمان ازش بیرون بماند قندیل می بندیم 

+من باز آمدم یک چیزی بنویسم کلاً چیز دیگری نوشتم بفرمایید چایی داغ

+شمعدانی و گل کاغذیم از سرما سوختند . آوردیمشان داخل خانه . دعا کنید دوباره جان بگیرند. خیلی ناراحتشان هستم.

+عکس مربوط به شمعدانی ام وقتی سالم بود

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین جمعه 26 آذر 1395 ساعت 00:59

واااای دقیقا موافقم باهات:دی منم عاشق بخاریم فقط به یه خاطر نمیتونم تحملش کنم اونم اینه سینوسامو پوستمو خشک میکنه و خیلی اذیت میشم. چون تو ایران هوا همینجوریشم خشکه
ولی جالبه چینیا هم همینجورین بعد ایرانیا باهاشون دعوا میکنن که چرا شوفاژارو روشن نمیکنید به جاش لباس گرم میپوشید ما با کاپشن نمیتونیم درس بخونیم:دی بعد من که میگم بابا چینیا درین یه مورد حق دارن از دست منم شاکی مشن:دی

یادمه سوم راهنمایی معلم علوممون چین رو دقیقاً اینطوری که تو میگی توصیف میکرد و از اون سوال همیشه حرفش توی ذهنم موند و بهش عمل کردم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.