یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

یادداشت های یک خانم مهندس

افکار و روزنوشت های یک خانم مهندسِ مادر

روزهای پاییزی


اویل تابستان که خودم را برای مسابقه آماده می کردم هیچ وقت فکر نمی کردم اویل پاییز با این همه کش و قوس دوباره برگردم و برای مسابقه آماده شوم. دانشگاه در حال حاضر فعلاً منتفی شده و من منتظر آمدن جواب کمیسیون هستم . این دو هفته هم درگیر دکتر و بیمارستان بودم که خدا رو شکر کار به بیهوشی و جراحی نکشید و با مشورت چند دکتر به زمان دادن به شرایط فعلی ام رسیدم . سوختی انگشت وسط دست چپم خیلی عمیق بود (به قول دکتر برق گرفتگی سوختگی درجه 4 محسوب می شود ) در حدی که وقتی دبرید شد تنادون انگشتم را میدیدم و کم کم تشکیل شدن دوباره مویرگ ها و بافت را دیدم و من که از دیدن این صحنه ها همیشه چشم هایم را می بستم و شب خوابم نمی برد با دقت به مراحل بازسازی انگشتم نگاه می کنم و حس می کنم ، به پزشکی علاقه مند شده ام .

پ.ن : باید عکس نامحسوسی از آیپدم میگذاشتم که کسی نفهمدمن تازه آیپد خریده ام .

نظرات 8 + ارسال نظر
فرانک دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت 09:39

نه ببین من عادت کردم با گوشی برم نت یا کارامو انجام بدم واس همین حتی لپتاپم واسم سخته :))) باید به روزای قبل برگردم :))

پس آره واسه تو واجبه به همون روزها برگردی ، من که عادت کردم به لپ تاپ و تبلت با گوشی جام تنگه

فرانک یکشنبه 18 مهر 1395 ساعت 20:21

اقااا ایپد سخته واسم کار کردن باهاش :( دکمه هاش از هم دورنن واس چت کردن عذابم میده :)))) البته من فعلا بنا به دلایلی ایپد خواهرم رو کش رفتم:))

نه اتفاقاً خوبه که ، یه ذره تنبل شدی

sister یکشنبه 18 مهر 1395 ساعت 17:32

خدا هزار بار شکر که حالت بهتره و سلامتو سرحالی...روحیه ی پاکو لطیف تو ستودنیه عزیزم،بازم خدا رو شکر که هستی

مرسی خواهر عزیز و مهربونم ❤️

نگین شنبه 17 مهر 1395 ساعت 11:42

در مورد گوشی ایفون خریدن منم دقیقا نظر تورو دارم
همینه که بعد چندین سال هنوز گوشیمو عوض نکردم!
منم ایپد خریدم مثه تو چون برام کاربردی تر بود و الان خیلی راضی هستم
من حتی از گوشیم تم جز زنگ و اس ام اس استفاده نمیکنم و تمام کارهام به ایپد منتقل شده
به نظر من از گوشی کاربردی تره

آفرین دقیقاً منم باهات موافقم

نگین شنبه 17 مهر 1395 ساعت 11:40

واااااای تبریک میگم فاطمههههه
تو به من انگیزه میدییی
اصلا کنار نکش
اصلااا
مطمئنم موفق میشی
فقط قوی باش
امیدوارم دستت هم زودتر خوب شه:*

انشالله ... خیلی سخته مخصوصاً اگه شوهرمم دیگه راضی نباشه...
مرسی عزیزم
کجایی تو نگینم دل تنگتم دختر

وای سوختگی خیلیییییییییییییی بده.
بهتری؟


اون کلوچه ها چه چشمکی می زنن

خدا رو شکر خوبم ، ممنون
قابل نداره ، اتفاقاً سوغات شماله

دلژین جمعه 16 مهر 1395 ساعت 11:10 http://delzhin313.blogsky.com

چجوری برق با اتو گرفتت :(((( من اتوم مدام سیمش خیس میشه ، فک کنم باید بیشتر مراقب باشم... خداروشکر رو به بهبودی هستی

سیم اتو اتصالی داشت
حتماً خیلی مراقب باش

فرانک پنج‌شنبه 15 مهر 1395 ساعت 13:43

ادم بره شهر غرررریب اتو بزنه بسووزهه :( الان خووبیی؟ برم دوستتو بزنم با همون اتووی مسخرش؟ نه برم بزنمش؟؟
من همش تو فکرم نکنه خونه عموم اتیش بگیرم اخه اتوشون قدیمیه عوضش نمیکنن نهههه نمیخوام بسووزم :)))) دفه بعد اتو هم میبرم :))
ااا آیپد مبااارک مباارک مبااارک دست و جیغ و هوررراا

مرسی عزیزم خوبم
آره به خدا خیلی مراقب خودت باش ، اتو حتما" ببر
اوا فهمیدی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.